سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نور


ساعت 2:38 عصر شنبه 88/2/19

تغییر مسیر از: حضرت فاطمه

 

ولادت

سال چهارم بعثت بود که خداوند اراده فرمود به پیامبر گرامی‏اش هدیه‏ای بهشتی و تحفه‏ای گرانبها عطا فرماید؛ دختری که نسل پاک رسول خدا از طریق او تکثیر گردد. برای دریافت این هدیه الهی، مقدماتی لازم بود. لذا از جانب حضرت حق دستورات لازم برای آمادگی رسول خدا و خدیجه داده شد و سپس فاطمه علیهاسلام در بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت، در سرزمین توحید، مکه معظمه ، متولد شد و دنیا را به نور وجود خود منوّر ساخت.

او دختری بود به سیمای خاکیان، ولی برتر از ملائک، چرا که خلقتش از نور بود و بویش بوی بهشت.

فاطمه علیهاسلام نام‌های بسیاری دارد که هر کدام دارای معانی و مفاهیم بلند و ملکوتی است.

فضایل

فاطمه علیهاسلام در خانه رسول خدا بزرگ شد و با مجاهدات و تلاش پیگیرش، تحت تربیت رسول مکرم، به مقامات بلند معنوی دست یافت؛ به‌طوری که در ستایش او چندین آیه قرآنی نازل شد. رسول خدا به تربیت دختر عزیزش توجه خاصی داشت، در فرصت‌های مناسب او را به بی‌اعتنایی به دنیا و ادب و ایثار و حفظ حجاب و. . . ترغیب می‏فرمود و با نصایح گوناگون و امید بخشیدن به فضل پروردگارو توجه به ذکر و تسبیح الهی به تربیت وی همت می‏گماشت. پیامبر اکرم بارها در سخنانش مقام و موقعیت والای فاطمه را برای مسلمان‏ها بیان می‏کرد و می‏فرمود: « فاطمه سبب خلقت افلاک است و ملائکه الهی در خدمت او هستند. او را اذیت نکنید که اذیت او اذیت من است . فاطمه‌ی من، اهل بهشت است و در قیامت با از شیعیانش شفاعت می کند. »

فضایل و مناقب فاطمه علیهاسلام بیرون از حد شمارش است. او در هر زمینه از امور زندگی بر تمام زنان عالم پیش‏قدم بود و گوی سبقت را درایمان و عبادت و زهد و حجاب و. . . ،از همگان ربود و در شوهرداری و ایثار و انفاق و مروت و عدالت و. . . سر آمد همه گشت تا در ردیف کامل ترین زنان عالم جای گرفت و به « سیده النساء » ملقب گردید و از دست مبارکش معجزات زیادی جاری و از سرچشمه علم اولین و آخرین سیراب گشت.

علاقه پیامبر نسبت به حضرت فاطمه

فاطمه علیهاسلام چنان جایگاه بلندی در قلب پیامبر اکرم پیدا کرد که محبت و شیفتگی رسول خدا نسبت به او زبانزد خاص و عام شد و تعبیرات بسیار بلند و لطیفی از زبان رسول خدا نسبت به آن گوهر تابناک تراوش نمود.
او با سختی‌ها و مشکلات فراوان بزرگ شد و هنوز یکی دو سال بیشتر از عمر شریفش نگذشته بود که با پدر بزرگوارش در شعب ابوطالب گرفتار تحریم اجتماعی بت‏پرستان شد و در حدود پنج سالگی که از آن محاصره نجات یافت، مادر مهربانش را از دست داد. در هشت سالگی مجبور به هجرت به مدینه شد ولی علی‌رغم همه آن نابسامانی‏ها، وقتی به سن بلوغ رسید به‏قدری در کسب معارف الهی پیش رفته بود که چشم بزرگان عرب به او دوخته شده بود و خواستگاران فراوانی داشت که با پیشنهاد مهریه‌های سنگین ،افتخار همسری با او را خواستار بودند. اما رسول خدا در جواب آنها می‏فرمود :« ازدواج دخترم فاطمه به امر خدا است.»

 

ازدواج

سرانجام حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه‌السلام، یگانه شخصیتی که صلاحیت همسری و هم‌شانی با فاطمه علیهاسلام را داشت، به خواستگاری او آمد. رسول خدا هم به اذن خداوند، و رضایت فاطمه با ازدواج آنها موافقت فرمود.

مهریه فاطمه تعیین شد و پس از عقد آسمانی و شادباشی بهشتی، آن وصلت فرخنده به اطلاع عموم مسلمانان مدینه رسید و رسول خدا صیغه عقد را جاری فرمود.

توصیه‌های پیامبر پس از ازدواج فاطمه

از این قضیه حدود یک ماه گذشت تا مقدمات عروسی فراهم شد و پس از ولیمه عروسی ، فاطمه با مهریه‏ای به ظاهر کم‌ارزش وجهیزیه‌ای ساده به خانه بخت رفت.

رسول خدا هم آداب خاصی را در شب زفاف برای آنها اجرا کرد وسفارش‌های لازم را به عمل آورد و از خانه‌ی آنها خارج شد.
فردا صبح به خانه آنها تشریف‏فرما شد و از آنان احوالپرسی کرد و برایشان دعا فرمود.
روز چهارم هم برنامه‌ی ویژه‏ای برای آنها ترتیب داد و کارها را تقسیم فرمود . و به این ترتیب ازدواج شیرین شاد آنها با همکاری و تفاهم شروع شد. رسول خدا نیز همواره آنها را زیر نظر داشت و هر دو را به رعایت یکدیگر سفارش می‌فرمود.

فرزندان

فاطمه زهرا و امیرالمؤمنین دو همسری بودند که هیچگاه در زندگی خود به تجمل و دنیاپرستی نیندیشیدند و با کمال صفا یکدیگر را در پیمودن راه خدا کمک کردند و کوچکترین اختلافی بین آنها صورت نگرفت. خداوند به آنها دو پسر به نام حسن و حسین و دو دختر به نام زینب و ام کلثوم عنایت فرمود.

علاقه پیامبر به فرزندان فاطمه

رسول اکرم فرزندان فاطمه علیهالسلام را بسیار دوست می‏داشت و آنها را فرزندان خود می‌دانست و می‏فرمود: « آتش جهنم بر فرزندان فاطمه حرام است.» و در فرصت‏های مناسب مسلمین را به رعایت احترام و خدمت سفارش میکرد و لذا فاطمه اطهر و فرزندانش در زمان حیات رسول خدا بسیار محترم و عزیز بودند ولی آن حضرت مکرراً از ظلم‏هایی که پس از او بر آنان روا داشته می‏شود، خبر می‏داد واظهار ناراحتی می‏نمود و امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا علیهاسلام را دلداری می‏داد و افسوس و صد افسوس که این دوران، بسیار کوتاه بود و بیش از 9 سال طول نکشید که دست پر مهر رسول خدا از سر آنها برداشته شد و سایه پربرکتش از این جهان رخت بر بست.

در سوگ پدر

فاطمه زهرا علیهاسلام در سوگ پدر بزرگوارش بسیار اندوهگین بود و شب و روز به یاد پدر می‏گریست ، اما در این هنگامه، مسأله غصب خلافت توسط گروهی پیش آمد،که برای تثبیت خلافت خویش، علی‌رغم سفارشات اکید رسول خدا در مورد دخترش، به خانه‌ی فاطمه هجوم آوردند و با تازیانه دست مبارکش را آزردند و پهلوی او را که برای دفاع از حریم ولایت به‌پا خواسته بود، شکستند، بر گردن شیر خدا ریسمان بستند و او را به مسجد کشاندند.

مظلومیت فاطمه پس از وفات پیامبر

اما فاطمه پس از این جنایات هولناک که باعث سقط جنین او شد، باز دست از فداکاری و حمایت خود بر نداشت و با همان حال به دنبال امیرالمؤمنین به مسجد رفت و با استفاده از مقام و شخصیت خود، علی علیه السلام را از دست غاصبین نجات داد و سپس به خانه آمد و در بستر بیماری افتاد.

غاصبین حق امیرالمومنین و زهرا به این هم بسنده نکردند و فدک را که حق مسلم حضرت زهرا بود،غصب کردند تا دست آنها را از مال دنیا هم کوتاه کرده باشند.

در آستانه شهادت

فاطمه علیهاسلام روزهای آخر عمر خود را سپری می‏کرد و به شدت از ابوبکر و عمر ناراضی بود، اما آنها که نارضایتی فاطمه را به صلاح حکومت خود نمی‌دیدند، آمدند تا به عنوان عیادت، رضایت وی را جلب کنند. فاطمه زهرا ابتدا نپذیرفت اما آنها پس از چند بار، امیرالمؤمنین علیهالسلام را واسطه کردند و بالاخره با اصرار زیاد به عیادت او آمدند . در همین ملاقات بود که فاطمه علیهاسلام رسماً نارضایتی خود را به گوش آنها رساند.

کم کم فاطمه علیها سلام آستانه شهادت قرار گرفت. دستور داد برایش تابوت ساختند و سپس به امیرالمؤمنین وصیت نمود.

شهادت و دفن

روح پاکش در عصر یک روز غم‏انگیز از خانه دلتنگ دنیا پر کشید و به درجه رفیع شهادت نایل شد.
خبر شهادت آن حضرت فوراً در بین مردم انتشار یافت و مدینه یک‌پارچه عزا و گریه شد . سیل جمعیت برای دلداری و تسلیت امیرالمؤمنین و فرزندان خردسال فاطمه به طرف آن خانه کوچک سرازیر بود تا کم‌کم خورشید غروب کرد.

مردم متفرق شدند و علی تنها شد. شب بود؛ او شخصاً برای تغسیل و تدفین اقدام فرمود. شبانه آن بدن آزرده را همراه باران اشک خود غسل داد و کفن نمود و با عده کمی از شیعیان خاص خود بر او نماز خواند و بدن بی‌جان فاطمه را در گوشه‏ای دور از چشم بیگانگان به‌خاک سپرد ؛ سپس با دستی خالی و سینه‏ای پردرد به سوی قبر مطهر رسول خدا رو کرد و با کلماتی دلسوز خاطر خود را تسلی داد.

صبح شد و مسلمان‌ها که از تدفین فاطمه علیهاسلام خبر نداشتند جمع شدند. وقتی که از دفن زهرا مطلع شدند با کمال جسارت خواستار نبش قبرش شدند که ناگهان با غرش شیر خدا، نفس‌ها در سینه‏ها حبس شد و از تصمیم خود منصرف شدند.


¤ نویسنده: حسین

نوشته های دیگران ( )

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
18
:: بازدید دیروز ::
15
:: کل بازدیدها ::
94816

:: درباره من ::

نور


:: لینک به وبلاگ ::

نور

:: آرشیو ::

دی 1387
آذر 1387
بهمن 1387
فروردین 88

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

یادداشتها و برداشتها
نور
هدیه
سودابه
ابن یاسین
عشق صورتی
کوهنوردی
تسنیم
پرواز
تنها ستاره ام توی آسمون ....
پرسش مهر 9
قلم من توتم من است . . .
منتظران دل شکسته
اندیشمک - AnDiShMaK
دانشجو
من همان بهار عاشق ، یعنی پاییـــــــــــــــــزم
چشمای خیس من
گمگشته

:: لوگوی دوستان من::





































::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::